بسمه تعالي
وصفامير المومنين (عليه السلام )
محمد هادي تسخيري
در روز عيد غدير ، عيد ولايت و امامت سخنان فراواني از مولي المتقين علي بن ابي طالب عليه السلام مي شنويد و از پيروي كردن از اين امام زاهد، متقي ، شجاع ، مجاهد، عارف ، مردم دار، دردشناس ، عادل ، پرهيزگار و .... احساس شادي و رضايت خاطر پيدا مي كنيد و اين امر براي هر شيعي و يا براي هر مسلمان و هر انسان منصف و حق طلب طبيعي است . اما در تاريخ دو روايت از عاشقان مولا نقل شده كه در كنار شنيده هاي ديگر نيز شنيدني است كه به عنوان هديه اين عيد تقديم حضورتان مي گردد .
روايت اول : صبر ، استقامت و اعتقاد راسخ پيروان به مولي خويش تا شهادت
در جلد اول كتاب عظيم ارشاد مفيد آمده است كه كميل بن زياد رضوان الله عليه يكي از اصحاب و ياران خاص علي عليه السلام بود . و هنگامي كه حجاج بن يوسف والي كوفه شد كميل را احضار كرد و كميل از دست او فرار كرد و حجاج در مقابل قبيله كميل را از حقوق بيت المال محروم كرد . لذا كميل به نزد حجاج رفت و گفت : من پيرمردي سالخورده ام و عمر من به سر رسيده و سازاوار نيست موجب محروم شدن قبيله ام از حقوق بيت المال شوم .
حجاج هنگامي كه كميل را ديد به او گفت : قسم به خدا دوست داشتم راهي براي از بين بردن تو پيدا كنم . .
كميل به او گفت : مرا با دندانهاي نيشت مترسان و زندگي را بر سر من خراب نكن ، به خدا قسم كه از زمان پايان عمر من به اندازه فرو نشستن گرد و خباري ، باقي نمانده است ، پس تو هر دستوري مي خواهي صادر كن ، و وعده گاه همه نزد خداوند است ، و بعد از كشتن من حساب همه با او است . و امير المومنين علي عليه السلام به من خبر داد كه تو قاتل مني .
حجاج گفت : پس حجت بر تو تمام شده است ( جرم تو ثابت شده است ) .
كميل گفت : بله اگر امر قضاوت به دست تو باشد .
حجاج گفت : آري ، تو از كساني بودي كه عثمان بن عفان را كشتي ، پس دستور داد گردنش را بزنند و گردن كميل رضوان الله تعالي عليه زده شد .
آري عزيزان تربيت شدگان مولا علي بن ابي طالب عليه السلام تا آخرين نفس پاي اعتقادشان باقي مي مانند . و از ديكتاتور خونريزي همچون حجاج نيز بيم و هراسي به دل راه نمي دهند . (1)
اما روايت دوم : معرفي امام علي علي عليه السلام در حضور بدترين دشمنان او توسط يك واله و عاشق و شيداي مولي المتقين به قيمت اهداي جان كه اين روايت از دو منبع يكي خلاصه و ديگري كمي با تفصيل بيشتر نقل شده است :
در جلد اول تفسير معتبر العياشي آمده است كه روزي قنبر خادم ويژه مولي علي عليه السلام را به مجلس حجاج بن يوسف ثقفي آوردند و حجاج به او گفت : براي علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) چه كار مي كردي ؟
قنبر گفت : براي او آب براي وضو مي اوردم و آن حضرت وقتي وضو مي گرفت اين آيه را مي خواند " فَلَمَّا نَسُوا مَا ذُكِّرُوا بِهِ فَتَحْنَا عَلَيْهِمْ أَبْوَابَ كُلِّ شَيْء حَتَّى إِذَا فَرِحُوا بِمَا أُوتُوا أَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً فَإِذَا هُمْ مُبْلِسُونَ * فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ للهِِ رَبِّ الْعَالَمِينَ ، چون تذکّرات الهى را فراموش کردند، درهاى همه چیز را به رویشان گشودیم تا سرمست شوند. ...." .
در اين هنگام حجاج از قنبر پرسيد : منظور مولايت از اين آيه ما بوديم .
قنبر گفت : آري
حجاج به قنبر گفت اگر سرت را از تنت جدا كنم ، چه مي كني ؟
قنبر گفت : آنگاه من سعيد و خوشبخت مي شوم و تو شقي و بدبخت مي شوي .
پس حجاج دستور داد سر از بدن قنبر رحمه الله عليه جدا كردند . (2)
مرحوم آيت الله العظمي خويي در جلد پانزدهم كتاب گرانمايه "معجم رجال الحديث" پيرامون روايت فوق مي نويسد :
حجاج از قنبر پرسيد : تو كي هستي ؟
قنبر ( اين عاشق تربيت شده مكتب انسان ساز علي عليه السلام بي هيچ ترس و واهمه اي و بدون هيچ لكنت زباني ) گفت : من خادم كسي هستم كه در جنگها همزمان با دو شمشير جنگيد ، وبا دو نيزه به دشمن ضربه زد و در دو قبله نماز خواند ، و دو با با پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله بيعت كرد ، ودو با هجرت كرد ، و به اندازه يك پلك به همزدن به خدا كفر نورزيد ، و نيكوكار ترين مومنين ، و و وارث انبياء ، و بهترين اوصياء ، و بزرگترين مسلمانان ، ويعسوب مومنين ، نور مجاهدين ، و رئيس گريه كنندگان ، و زينت عبادت كنندگان ، و چراغ راه رفتگان ، و نور نمازگزاران ، و بهترين دعاكنندگان با خشوع ، و زبان گوياي پيامبر خداي جهانيان ، و و اولين كسي كه از آل ياسين ( پيامبر اكرم ٌصلي عليه و آله ) به اسلام ايمان آورد ، و توسط جبرئيل ايم تاييد شده ، و و توسط ميكائيل توانمند ياري شده ، و نزد همه اهل آسمانها ستايش شده ، و آقاي مسلمانان كنوني و گذشته ، و و قاتل منافقين ( ناكثين و قاسطين و مارقين ) ، و و حمايت كننده از آبرو و شرف مسلمانان ، و با دشمنان ناصبي خود جهاد كرد و جنگيد ، .... تا اينكه قنبر گفت : شير حمله كننده ، ماه كامل ، محكّ و معيار مومنين ، و وارت مشعرين ، و پدر دو نواده (رسول الله صلي اللله عليه و آله ) حسن و حسين ، و و به خدا قسم كه حقيقتا امير المومنين علي بن ابي طلب درودهاي پاك و بركات فراوان خدا بر او باد . هنگامي كه حجاج اين توصيف ها را از قنبر شنيد ، دستور داد سر از بدنش جدا كنند . (3)
منابع :
1 الإرشاد ،
المفيد : 1/327 ، الأنوار العلوية ، الشيخ جعفر النقدي :
468 ـ 469.
2 ـ تفسير العياشي :
1/359 ح 22.
3ـ الإختصاص ،
المفيد : 73 ، معجم رجال الحديث ،
السيد الخوئي : 15/89.
برچسب : نویسنده : taskhirio بازدید : 95